یک فیلم یک زندگی

بررسی فیلم و سریال به زبان ساده

زندگی ادمها مثل یک فیلم میمونه یک سکانس یک کات یا یک دیالوگ باعث میشه یک فیلم به اثری موفق و به یادماندنی مبدل بشه یا برعکس ممکنه به یک فیلم ناامید کننده تبدیل بشه
یک کارگردان یا بازیگر با انتخاب درست خودش میتونه یک اثر ماندگار رو در کارنامه هنری خودش ثبت کنه
تنها چیزی که تو فیلم ها و زندگی واقعی ادمها یکسان اینه که که نمیشه یک اشتباه رو درست کرد یا عوضش کرد فقط باید با این اشتباه زندگی کرد باهاش کنار بیایم و از این اشتباه درس بگیریم
تو این وبلاگ میخوام نکات مثبت و تاثیر گذاری که از فیلم ها و سریال یاد میگیرم رو با دیگران با اشتراک بذارم شاید تجربه خوبی برای دیگران باشه
چه در زندگی چه در انتخاب یک فیلم.
چرا که می تونه یک نفر رو از دیدن یک فیلم بد منصرف کنم یا شاید راهنمایی باشه برای انتخاب یک مسیر درست
وقت و ثانیه ها خیلی ارزشمند هستند و نباید به راحتی هدر بروند
تنها فرق یک فیلم و زندگی ادمها اینه که لحظات فراموش نشدنی زندگیمون موزیک متن نداره

زندگینامه رابین ویلیامز

شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۰۵:۴۷ ب.ظ

Robin Williams
رابین ویلیامز




رابین مک لورین ویلیامز
تولد : 21 جولای 1952 
شیکاگو, ایلینوی

زندگینامه :
رابین ویلیامز روز ۲۱ جولای سال ۱۹۵۲ در شیکاگو چشم به جهان گشود. ویلیامز سالهای کودکی خود را در شیکاگو، بلوم فیلد و میشیگان سپری کرد. 
پدرش رابرت مدیر یک شرکت سازنده اتومبیل فورد و مادرش (لوری) مدل لباس بود. هر وقت پدر در کار خود ترفیع می‌گرفت،
آنها مجبور بودند به شهر دیگری نقل مکان کنند. وقتی به شهر (دیترویت) رفتند، آنهاصاحب یک خانه بزرگ چهل اتاقه! 
در یک مزرعه شدند ولی آن روزها برای رابین روزهای سختی بود. او درباره کودکی خود می‌گوید:
(یک بچه قد کوتاه، خجالتی، چاقالو و تنها.) همکلاسی‌ها همیشه او را اذیت می‌کردند و رابین برای اینکه درمسیر مدرسه با شکنجه‌گران خود رو به رو نشود
هر روز راه خود را عوض می‌کرد. او بیشتر اوقات درخانه تنها بود و خود را با ست کامل سربازان اسباب بازی‌اش سرگرم ‌می‌نمود. 
در جوانی تبدیل به یک پسر ورزشکار شد. او عضو تیم‌های کشتی و پیاده‌روی شد و دیگر یاد گرفته بود که چگونه بچه‌های دیگر را بخنداند. 
والدینش نمی‌توانستند حس تنهایی او را برطرف نمایند. پدرش رابرت اکثر اوقات بیرون از خانه بود و در ضمن رابین احساس می‌کرد از او می‌ترسد.
مادرش لوری هم اغلب بیرون بود و رابین در واقع توسط خدمتکار خانه بزرگ شد. 
او می‌گوید با اینکه می‌دانستم دوستم دارند ولی بلد نبودند با من ارتباط عاطفی بر‌قرار کنند. در واقع کار کمدی من از بچگی شروع شد.
زمانی که سعی می‌کردم مادرم را بخندانم تا توجهش به من جلب شود. با خود می‌گفتم :
اگر مامانم را بخندانم همه چیز درست می‌شود ولی باز هم او همیشه با یک حس غریب کنار گذاشته شدن، بزرگ شد.
حسی که خود ویلیامز از آن به عنوان (سندروم مرا دوست بدارید) یاد می‌کند. 
پس از بازنشستگی زود هنگام پدر، خانواده او به کالیفرنیا و در نزدیکی سان‌فرانسیسکو مهاجرت کرد.
پس از فارغ‌التحصیلی از دبیرستان در سال ۱۹۶۹ وارد کالج پسران کلرمونت شد و به تحصیل رشته علوم ***** و بازی فوتبال پرداخت. 


ترک تحصیل :
ویلیام تحصیل در رشته علوم ***** در دانشگاه کلرمونت را رها کردو بلافاصله به نیویورک رفت و در دانشگاه (جیلارد) به تحصیل رشته نمایش پرداخت.
در (جیلارد) یک اتفاق خوب برای ویلیامز افتاد. اول اینکه او در آن جا با (کریستوفر ریو)، جوانی که بعدها هنرپیشه نقش سوپرمن شد همکلاس و دوست بود.
آنها با یکدیگر پیمان بستند که هر کدام که در کار سینما موفق شد دست دیگری را هم بگیرد ولی این قرارداد هیچوقت لازم‌الاجرا نشد چون وقتی
بعدها ویلیامز در نقش مورک فضایی ظاهر گشت، ریو خود یک سوپرمن شده بود. وقتی ویلیامز به سانفرانسیسکو بازگشت به باشگاه کمدی 
وست کلاست پیوست و به بازیگری در زمینه‌های نمایش و پانتومیم پرداخت. ویلیامز در دهه هفتاد نمایش‌های خیابانی اجرا می‌کرد و در آن بسیار موفق بود.
پس از اجرای یک سری نمایش‌های خنده‌دار در سالهای ۱۹۷۷ و ۷۸، ویلیامز در یک فیلم به نام روزهای خو> هنرپیشه مهمان شد
و درنقش فردی به نام مورک ظاهر شد. مورک یک آدم فضایی عجیب و دوست‌داشتنی بود که از سیاره اورک به زمین آمده بود. 
وی در سال ۱۹۸۷ناگهان با کاندیدا شدن برای دریافت جایزه اسکار به خاطر بازی در فیلم کمدی درام صبح بخیر ویتنا> ساخته 
برای لوینسونکه درباره یک سرباز بی‌ادب آمریکایی در ویتنام بود، نام رابین ویلیامز در جرگه هنرپیشگان درجه یک قرار گرفت. 
در همان زمان مهارت‌های بداهه کاری وی مشهور شد و او به خاطر بی‌وقفه حرف زدن‌هایش معروف شد.
ویلیامز در سال ۱۹۸۸ درفیلم ماجراهای بارون مایچوزن نقش کمدی دیگری را ایفا نمود. کارگردان ماجراهایبارون مایچوزن، (تری گیلیام) بود.


موفقیت سینمایی :

بزرگ‌ترین موفقیت سینمایی و تجاری ویلیامز با فیلم کمدی(خانم داوت فایر) در سال )۱۹۹۳رقم خورد. در این فیلم او در نقش پدری بازی کرد
که از همسرش جدا شده است ولی به خاطر نزدیک بودن به فرزندانش، خود را به شکل یک خدمتکار زن در‌می‌آورد.
این فیلم که ویلیامز یکی از تهیه کنند‌گان آن نیز بود، به کارگردانی (کریس کلمبوس) و بازی (سالی فیلد) و (پیرس برازنان) در کنار رابین ویلیامز ساخته شد.
خانم داوت فایر ۲۰۰ میلیون دلار درآمد روانه جیب‌های ویلیامز کرد و او را برنده جایزه گلدن گلوب نمود. 
بازی او در فیلم (روز پدر) در سال ۱۹۹۷ با استقبال چندانی مواجه نشد ولی در همان سال ویلیامز با بازی درفیلم دیگری به نام (فلابر) که کاری
از شرکت دیسنی و برگرفته از فیلم <پروفسور کم حافظه(۱۹۶۱) بود، گام بلندی به سوی محبوبیت کامل در بین تماشاگران برداشت.
سال ۱۹۹۷ برای ویلیامز خبر خوشی را نیز به همراه داشت و او در آن سال به خاطر بازی
در فیلم ویل هانتیگ نابغه برنده جایزه اسکار بهترین هنرپیشه نقش مکمل شد. گفتنی است ویلیامز یک ستاره غیرمعمول در هالیوود است...
یک هنرپیشه با استعداد کمدی که می‌تواند احساس صمیمیت را به بیننده انتقال دهد و حالت رمانتیک را به زیبایی اجرا نماید.
در سال ۲۰۰۲ او در فیلم <مترجم> بازی کرد. جدیدترین فیلم او کمدی تلخی به نام (سپید بزرگ) است. 
از فیلم‌های اخیر ویلیامز می‌توان به (خانهD) نوئل، نیویورکی‌ها و اشراف اشاره کرد. سال ۲۰۰۶ شاید برای او سال مهمی باشد
زیرا احتمالا شش فیلم او اکران خواهد شد. فیلم‌های (شنوندگان شب) ، (پاهای شادمان) انیمیشن (امپراطور پنگوئن) ، (شلوغی آگوست)
، (مرد سال) و بالاخره (شبی در موزه.) 
نام ویلیامز بارها تیتر درشت مطبوعات بوده و زند‌گی خصوصی او همیشه برای دوستداران سینما جالب بوده است.
شاید اولین شایعات درباره او در اوایل کار حرفه‌ای وی بر سر زبانها افتاد. در آن زمان گفته می‌شد که او معتاد است و با هنرپیشه کمدی دیگری
به نام (جان بلوشی) کوکائین مصرف می‌نماید. این شایعات تا زمان مرگ بلوشی در اثر مصرف مواد مخدر در سال (۱۹۸۲) ادامه داشت. 
ویلیامز و همسر اولش (والری ولاردی) درسال ۱۹۸۸ پس از یک دهه زندگی مشترک از یکدیگر جدا شدند و پس از آن او با 
(مارشا گارنسز) پرستار پسرش ازدواج نمود. او و گارنسز دو فرزند به نام‌های (زلرا) و (کودی) دارند. 
گارنسز هم اکنون شریک ویلیامز در شرکت تولید فیلم Blue wolf productions نیز است. 

برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل برای فیلم :
(Good Will Hunting (1997 
نامزد جایزه اسکار برای فیلم های :
(The Fisher King (1991 
(Dead Poets Society (1989 
(Good Morning, Vietnam (1987 
برنده جایزه گلدن گلاب برای فیلم های :
(Mrs. Doubtfire (1993 
(Aladdin (1992 
(The Fisher King (1991 
(Good Morning, Vietnam (1987 
جایزه گلدن گلاب برای سریال :
(Mork & Mindy (1978 



Good Morning, Vietnam
The Adventures of Baron Munchausen
Dead Poets Society
Awakenings
The Fisher King
Hook
Mrs. Doubtfire
Jumanji
Good Will Hunting
Patch Adams
Bicentennial Man
What Dreams May Come
Insomnia
Man of the Year



موافقین ۰ مخالفین ۱ ۹۳/۰۶/۱۵
سجاد ابراهیمیان

نظرات  (۲)

۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۴۸ سید علی غضنفری
 باسلام
وب خوبی دارید به من هم سربزنید.
خیلی وبلاگ عالی و خوبی داری لذت بردم واقعا من هم البته یه وب دارم که متاسفانه کسی به من سر نمی زنه و تنهام دوست داری بیا نیامدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی